به وبلاگ خودتون خوش آمدید

ایا وبلاگ را میپسندید؟

وبلاگ بسیج اصفهان







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 30924
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1




کد کج شدن تصاوير

سرویس چت روم ابزار پرش به بالا
با تشکر از سایت آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس برای میزبانی رایگان عکس و فایل



AvaCode.63

آمار مطالب

کل مطالب : 61
کل نظرات : 20

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 24
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 36
بازدید سال : 696
بازدید کلی : 30924
شکر

                                                        

شکر واژه‌ای عربی است که در فارسی به سپاس ترجمه می‌ شود. لغت ‌شناسان عربی واژه شکر را به معنای شناخت احسان و نشر آن (لسان‌ العرب، ابن منظور، ج 7، ص 170، «شکر») و یا به تعبیر دیگر، تصور نعمت و اظهار آن معنا کرده‌اند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 461، «شکر»)

شکر خداوند به این معناست که بدانیم هر نعمتی که به ما می ‌رسد از سوی خداست و هر چیز دیگری که واسطه رسیدن نعمت‌ها به ماست نیز به اراده خداوند واسطه رسیدن نعمت شده است. حالت روحی خاصی که در اثر این معرفت حاصل می ‌شود شکر نامیده می ‌شود.

البته هر انسانی به سبب فطرت و عقل به طور طبیعی نسبت به کسی که احسانی می‌ کند حالت شکرگزاری را دارد و می‌کوشد تا به هر طریقی شده تشکر نماید.

هم عقل این مفهوم را درک می‌کند و هم فطرت آدمی این حالت را پذیراست و خود را به نوعی نسبت به احسان ‌کننده و نعمت دهنده، متواضع می ‌یابد و می ‌کوشد به هر شکلی شده تشکر کند.

 مقصود از توصیف خداوند به شکر
اما باید توجه داشت که آنچه بیان شده درباره شکر انسان از انسان یا خداست؛ اما اگر وقتی این واژه بر خدا اطلاق می‌ شود و مثلاً گفته می ‌شود که خداوند شاکر یا شکور است، مراد و مقصود از این وصف شکر درباره خداوند، چیز دیگری غیر از آنچه درباره انسان گفته‌ایم خواهد بود؛ زیرا مقصود از توصیف خداوند به شکر، انعام و احسان خداوند بر بندگان و دادن جزای عبادات آنها (مفردات، ص461-462، «شکر»؛ فرهنگ فارسی، ج2، ص2057) و یا رشد اعمال نیک آنان و اعطای پاداش مضاعف به آنها است. (لسان العرب، ج7، ص170، «شکر»)

 بسترها و عوامل شکرگزاری
شاید بتوان گفت که مهم ترین زمینه‌ ساز و عامل شکرگزاری مربوط به شناخت است؛ زیرا تا زمانی که انسان شناختی نسبت به نعمت و نعمت بودن نداشته باشد، قدردانی و تشکری نمی ‌کند.

در آیات قرآنی به نقش اساسی و مهم شناخت در تحقق حالت تشکر در انسان توجه داده شده است.

خداوند در آیات 68 تا 70 سوره واقعه به نقش شناخت نعمت در شکرگزاری انسان اشاره می‌ کند تا نشان دهد که تا چه اندازه این عنصر در تحقق حالت شکرگزاری نقش بنیادین و اساسی دارد.

انسان اگر نداند که این چیزی که در اختیار اوست نعمت است، اصلاً حالت شکرگزاری به او دست نخواهد داد؛ بلکه زمانی این حالت در او تحقق می ‌یابد که می ‌فهمد که این چیز نعمتی است که باید شکرگزار آن باشد.

خداوند در قرآن به این نکته توجه می ‌دهد که انسان ‌ها همه ابزارهای لازم برای شناخت نعمت و نعمت ‌دهنده را در اختیار دارند و می‌ توانند نعمت و نعمت ‌دهنده را بشناسند و از نعمت و نعمت ‌دهنده تشکر نمایند. (نحل، آیه 78؛ مومنون، آیه 78؛ سجده، آیه 9؛ ملک، آیه 38؛ انسان، آیات 2 و3)

خداوند در آیه 15 سوره احقاف رشد عقلانی را عامل توجه بیشتر انسان به شکرگزاری دانسته است.

 موانع شکرگزاری
موانع شکرگزاری در دو بخش اصلی یعنی شناختی و حرکتی خودنمایی می ‌کند. اگر شناخت، عامل مهمی در شکرگزاری انسان نسبت به نعمت و نعمت‌ دهنده است، همچنین فقدان شناخت، عامل بازدارنده در این عمل خواهد بود.

در حوزه حرکت و عمل نیز اگر فطرت به ‌طور طبیعی گرایش دارد که انسان شاکر نعمت و نعمت‌ دهنده باشد و در مقام شکرگزار در آید، هرگونه تغییر و تبدیل در فطرت موجب می ‌شود تا رفتاری متضاد و متناقض در پیش گیرد و به جای شکرانه نعمت و شکرگزاری نسبت به نعمت ‌دهنده، کفران نعمت و ناسپاسی و کفر نسبت نعمت را در پیش گیرد.


پس در موانع شکرگزاری باید به موانع شناخت و نیز عوامل تغییر در فطرت اشاره کرد؛ زیرا اینها به ‌طور طبیعی در تغییر شکر به کفر نقش اساسی دارد .

به عنوان نمونه یکی از مهم ‌ترین موانع شناخت این است که انسان ابزارهای شناختی خود را ناکارآمد سازد و یا سست و ضعیف نماید و دچار بیماری کند.

براساس آموزه‌ های قرآنی، گناه موجب می شود تا انسان ابزارهای شناختی حسی و غیرحسی خود را از دست دهد به گونه‌ای که بر آن زنگار بنشیند و نتواند بازتاب ‌دهنده حقایق هستی باشد، یا آنکه حتی مهر کند و درهای آن را ببندد. این‌ گونه است که حقایق را تیره می ‌بیند یا واژگونه می یابد و براساس این تغییر ماهیت و دگرگونی، حق را باطل و زشت را زیبا و هنجار و ارزش را نابهنجار و ضد ارزش می ‌یابد.

قلب که مهم ترین عامل شناختی است وقتی از سلامت خارج شود و بیمار گردد، انگیزه‌ای متضاد خواهد داشت و به سمت و سوی زشتی و گناه می ‌رود.

پس به ‌طور غیر طبیعی به جای آنکه شاکر نعمت و نعمت ‌دهنده باشد، کفران نعمت و ناسپاسی را در پیش می‌ گیرد.

در این میان نباید نقش هواهای نفسانی را به عنوان دشمن درونی، و وسوسه‌ های شیطانی را به عنوان دشمن برون نادیده گرفت؛ زیرا اینها از مهمترین عواملی هستند که انسان را به گناه می‌کشانند و عقل و فطرت سالم را تباه می‌ سازند.

هواهای نفسانی انسان را به سمت گناه می‌ کشاند و گناه نیز عقل و قلب را فاسد می‌کند و قدرت درک و شناخت را از انسان می‌ گیرد.

از این‌ رو خداوند به انسان ‌ها هشدار می ‌دهد که تقوا پیشه گیرند تا نه ‌تنها ابزارهای شناختی حفظ شود و انسان همچنان به فطرت سالم در مسیر کمال باقی بماند، بلکه با تقوا پیشگی می ‌توانند بصیرت یابند و گرایش به کمال و کمالیات در آنان تقویت شود و از بن‌بست ‌ها بیرون آیند. (بقره، آیه282؛ انفال، آیه29؛ طلاق، آیات2و3)

ابلیس، مانع بزرگ شکرگزاری
خداوند در آیات 11 و 17 سوره اعراف به انسان هشدار می ‌دهد که ابلیس، مهم ترین بازدارنده انسان از شکر به درگاه خداوند است. او اجازه نمی ‌دهد تا انسان با شکرگزاری به اشکال گوناگون، خود را در مسیر صراط مستقیم عبودیت قرار دهد و به کمال برساند.

ابلیس سعی می ‌کند تا انسان، نعمت ‌شناس و نعمت ‌دهنده شناس نباشد تا از نعمت‌های الهی به درستی بهره گیرد و به درستی حق نعمت و نعمت ‌دهنده را به ‌جا آورد و شکرگزار نعمت ‌دهنده باشد و سر تعظیم و سجده در برابر خداوند منان فرود آورد.

ابلیس همه راهکارها را برای جلوگیری از حرکت انسان در مسیر صراط مستقیم عبودیت و شکرگزاری در پیش می ‌گیرد؛ زیرا می ‌داند که معنا و مفهوم عبودیت واقعی چیزی جز شکرگزاری نیست که باطن آن کمال‌ یابی و خلافت ‌یابی انسان است. (انسان، آیه3)

از این ‌رو می‌ کوشد تا انسان، گرفتار کفر و کفران شود تا ظن و گمان خویش را در حق انسان راست کند.

شیطان می ‌گوید کاری می ‌کند تا انسان شکرگزار نباشد، چون می‌ داند که شکرگزاری انسان در اشکال مختلف به معنای حرکت در مسیر خلافت الهی است که از آن محروم شده است. پس اگر بتواند جلوی شکرگزاری انسان را بگیرد، در حقیقت جلوی خلافت انسان را گرفته و به موفقیتی که می ‌خواسته دست یافته است. به همین دلیل از همه ابزارها و از همه جهات چپ و راست و پشت و جلو حمله می‌آورد تا انسان را به کفر و کفران نعمت بکشاند. (اعراف، آیات11 و17)

به عبارت دیگر براساس تصریح ابلیس که گفته: وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ‏، می ‌توان نتیجه گرفت که عدم شکرگزاری از نعمت ها، نشانه بارزی از تسلط شیطان بر انسان و انحراف از صراط مستقیم الهی بشمار می‌رود.

تعداد بازدید از این مطلب: 221
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حضرت محمد

                                               

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من همان دعاى ابراهیم هستم كه هنگام ساختن پایه هاى كعبه گفت : «اى پروردگار ما! در میان آنان رسولى از خودشان برانگیز...».

همچنین، ایشان می فرمایند: «نخستین كسى كه روز قیامت بر خداى عزیز جبّار وارد مى شود، من هستم و كتاب او و اهل بیت من و سپس امّتم. آنگاه از آنان مى پرسم كه با كتاب خدا و اهل بیت من چه كردند.»

آن حضرت (ص) در بیان فضایل خود بر دیگر انبیای الهی می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام كه از مسافت یك ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افكند و غنائم براى ما حلال شده است.»

علاوه بر این می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام كه از مسافت یك ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افكند و غنائم براى ما حلال شده است.»

امیرمومنان علی (ع) نیز می فرمایند: «با رسول خدا صلى الله علیه و آله به وادى [مكّه] رفتم، بر هیچ سنگ و درختى نمى گذشت، مگر اینكه مى گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! و من آن را مى شنیدم.»

ایشان همچنین فرموده اند: «[خداوند] او را در زمانى برانگیخت كه مردم در وادى حیرت سرگشته بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند و هوا و هوس ها (عقاید گونه گون) آنان را فریفته و نخوت و كبر آنها را به لغزش كشانده بود.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «خداوند سبحان محمّد صلى الله علیه و آله را به حق مبعوث كرد، آنگاه كه پایان دنیا نزدیك شده و آخرت روى آورده بود و روشنایى و درخشش آن به تاریكى گراییده بود و مردم آن در سخت ترین اوضاع به سر مى بردند، بسترش زبر و ناهموار و مهارش در آستانه از هم گسیختگى و مدتش به سر رسیده، و نشانه هاى [نابودیش] نزدیك بود و مردمش در شُرُف نابودى بودند.»

منابع:

نهج البلاغه

میزان الحکمه

تفسیر درالمنثور

تعداد بازدید از این مطلب: 220
برچسب‌ها: حضرت محمد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب جالب امام زمان
غيب شدن مادر مهدي موعود در بدو تولد ايشان

حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكري(ع) مي گويد: در شب نيمه شعبان بود كه برادرزاده ام امام حسن(ع) مرا دعوت كرد تا افطار در خانه ايشان بروم من هم افطار به خانه امام رفتم و بعد از صرف افطار برادرزاده ام گفت: عمه جان امشب اينجا بمان چرا كه امشب خداوند جهان را به نور وجود حجت خويش، نور باران خواهد ساخت.
تا سحر در كنار نرگس خاتون ماندم و دمدمهاي صبح بود كه نرجس بعد از پايان بردن نماز به خود مي پيچيد امام عسكري(ع) از اتاق خويش بيرون آمد و به من فرمود: عمه جان برايش سوره مباركه قدر را تلاوت كن.
من يك چيز عجيبي در آن سحرگاه ديدم و آن اين بود كه هنوز بچه اي كه به دنيا نيامده بود همراه من به تلاوت قرآن پرداخت و سوره مباركه در را با من تا آخرين واژه تلاوت كرد. از شنيدن نواي دل انگيز قرآن او هراسان شدم كه امام حسن عسكري(ع) مرا صدا كرد و فرمود:«عمه جان! آيا از قدرت الهي شگفت زده شده اي؟ اوست كه ما را در خردسالي به بيان دانش و حكمت توانا ساخت و به سخن در آورد و در بزرگسالي روي زمين حجت خويش قررار مي دهد چه جاي شگفتي است؟!» 
هنوز سخن امام به پايان نرسيده بود كه «نرجس» از نظرم ناپديد گرديد و گويي حجابي ميان من و او فرو افكنده شد و ما را از هم جدا ساخت در روايت ديگري آمده است كه :سپس لحظاتي چند حالت وصف ناپذيري برايم پيش آمد به گونه اي كه گويي دستگاه دريافت وجودم از كار افتاده است و نمي دانستم در اطرافم چه مي گذرد به خود آمدم و فرياد زنان و به سرعت به طرف اتاق امام دويدم اما پيش از آنچه چيزي بگويم فرمود:« عمه جان بازگرد كه او را در همان جا خواهي يافت كه از برابر ديدگانت ناپديد شد.» 
به اتاق نرجس بازگشتم ، ديديم پرده اي كه ما را از هم جدا ساخته بود برطرف شده است، چشمم به آن بانوي گرامي افتاد ، ديدم چهره اش غرق در نور است به گونه اي كه ديدگانم را خيره ساخت و در همين لحظات كودك گرانمايه اي را ديدم كه در حال سجده است و خداي را ستايش مي كند.
(بحار ج،52، امام المهدي، آيت الله سيد محمد كاظم قزويني ص 191)

 

يا لثارات الحسين

« يا لثارات الحسين» شعاري است كه هميشه در خون شيعه مي جوشد : (بياييد به طلب خون حسين). اين شعار شورآور ، از ظهر عاشورا از درون خاك كربلا برخاست و همين شعار است كه شورشيان دوران شورش بزرگ، شورش مهدي(عج) نيز سر خواهند داد.
امام جعفرصادق(ع) مي فرمايد:«...ياران مهدي مرداني هستند پولاد دل و همه وجودشان يقين به خدا، مرداني سخت تر از صخره ها... اين مردان تنها از خدا مي ترسند و فرياد «لا اله الا الله» آنان بلند است و همواره در آرزوي شهادت و كشته شدن در راه خدايند . شعار آنان « يا لثارات الحسين» است.
(«بحارالانوار»،ج52، ص308)

 

سجده كردن مهدي موعود در بدو تولد
 
در سحرگاه نيمه شعبان مرغ عشق حضرت رسول به دنيا آمد در حالي كه بر بازوي راست آن حضرت آيه شريفه
«وَ قُل جَآءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ البَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً»(اسراء-81) نوشته شده بود. او سر بر سجده گذاشته و در سجده خويش مي فرمود: «اَشهد اَن لا اله الا الله، وَحدَهُ لا شَريكَ لَه و اَنَّ جدّي مُحَمَّداً رسولُ الله و اَنَّ ابي اميرالمومنين وََلي الله» 
سپس امامان را يكي يكي شمرد تا به خودش رسيد و فرمود: «خداوند به وعده اي كه به من داده اي و امر خلافت وامامت مرا تمام كن، انتقام مرا از دشمنان بگير و زمين را به سبب من از عدل و داد پر كن» 
سپس سر از سجده برداشت و به تلاوت اين آيه مباركه پرداخت : آل عمران 18 و 19 : خدا گواهي داد و فرشتگان و دانشمندان نيز، كه هيچ خدايي بر پاي دارنده عدل جز او نيست، خدايي جز او نيست كه پيروزمند و فرزانه است. بي ترديد دين در نزد خدا تنها اسلام است. 
(منتهي الامال – ج2- امام المهدي)
نخستین سخنان امام زمان (علیه السلام) بعد از ظهور

نخستین سخنانى که امام زمان (علیه السلام) بعد از ظهور مى فرمایند، چیست؟
هنگامى که خداوند متعال اذن ظهور به امام زمان(علیه السلام) بدهند، آن حضرت براى اصلاح جهان از کنار کعبه ظهور مى کنند و نخستین سخنى که مى فرمایند: آیه (بقیة الله خیرلکم …) است. امام باقر(علیه السلام) در روایتى ـ که محمد بن مسلم از ایشان نقل کرده ـ مى فرمایند:
« حضرت به دیوار کعبه تکیه مى دهد و سیصد و سیزده نفر در خدمتش جمع مى شوند، و اول کلامى که به آن نطق مى کنند، این آیه کریمه است: (بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین) یعنى آنچه خدا بر شما باقى گذارد بهتر است، اگر واقعاً به خدا ایمان دارند. بعد از آن مى فرماید: منم بقیة الله در روى زمین »
و نیز در ضمن روایتى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، حضرت مى فرمایند:
آقاى ما قائم(علیه السلام) پشت به کعبه مى دهد و مى فرماید :
اى مردم! آگاه باشید! هر که مى خواهد که به آدم(علیه السلام) و شیث نگاه کند، هر آینه منم آدم و شیث ـ یعنى در اخلاق و احوال و اوصاف ـ و هر که مى خواهد به نوحو پسرش سام نگاه کند، هر آینه منم نوح و سام. آگاه شوید! هر که مى خواهد به ابراهیم و اسماعیل نگاه کند، هر آینه منم ابراهیم و اسماعیل. و هر که مى خواهدبه موسى و یوشیع نگاه کند، هر آینه منم موسى و یوشع. آگاه باشید! هر که مى خواهد که به عیسى و شمعون نگاه کند، هر آینه منم عیسى و شمعون. آگاهشوید! هر که مى خواهد به محمد و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نگاه کند، هر آینه منم محمد و امیرالمؤمنین. آگاه باشید! هر که مى خواهد که به حسن و حسین نگاهکند، هر آینه منم حسن و حسین. آگاه شوید! هر که مى خواهد به ائمه او اولاد حسین(علیه السلام)» نگاه کند هر آینه منم ائمه(علیه السلام)خواهش مرا اجابتنمایید و قبول کنید، بدرستى که به شما خبر مى دهم پاره اى چیزها را که به شما خبر داده شده و پاره اى دیگر را که خبر داده نشده است. هر که کتابها و صحفالهى را خوانده از من بشنود
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رُخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن
 
منصورُ بالرُّعْب

در روایات اسلامی آمده است که مهدی موعود (عج)، «منصور بالرّعب» و «مؤیّد بالنَّصْر» است. یعنی به هنگام ظهور، رعب او در دلهای قدرتمندان می افتد، و نیروهای غیبی و غیر مرئی به کمک او و یاران او می شتابند و این نیروها، در جای خود، کار خود را خواهند کرد. یک نمونه آن بنابر احادیث بسیار، نابود شدن سپاه عظیم سفیانی است. («خورشید مغرب»، ص ۲۹۷)
 
سیمای حضرت مهدی

محدّثان معتبر از شیعه و سنّی، بنابر احادیث بسیار از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امام علی علیه السلام و دیگر امامان علیه السلام، شمایل و اوصاف امام مهدی (عج) را در کتابهای خویش آورده اند: «چهره اش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه و درشت و جذاب، شانه اش پهن، دندانهایش برّاق و گشاده، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانیش بلند و تابنده، استخوان بندی اش استوار و صخره سان، دستان و انگشتانش درشت، گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی که از بیداری شب عارض شده، خالی مشکین بر گونه ی راستش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله ی گوش ریخته و به قولی به دوشش ریخته، اندامش متناسب و زیبا و نگاهش دگرگون کننده، خروشش دریاسان فریادش همه گیر و … 
(«خورشید مغرب»، ص ۲۸ )
 
کرعه
طبق روایات و احادیث یکی از اقامتگاههای امام قائم (عج) مکانی به نام «کرعه» است.

مرحوم مجلسی در «تذکرةالأئمّة»، از کتب اهل سنّت نقل می کند که حضرت مهدی علیه السّلام در غیبت کبری در قریه ای به نام «کرعه» اقامت می کند. («العبقری الاحسان»، ج ۲، ص ۱۳۴)

گویا «کرعه» قریه ای در یمن است. («المجالس السّنیّة»، ج ۵، ص ۷۰۸)
 
مهدى موعود در آیات قرآنى

قسمتى از آیاتى که روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام تاویل به ظهور قائم آل محمد، امام زمان علیه السلام شده است .

1 – اقتربت الساعه . (1)روایت شده که مقصود ساعت قیام آل محمد صلى الله علیه و آله است . (2)
2 – مدهامتان . (3)
یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام روایت نموده که در تفسیر این آیه فرمود: در دولت امام زمان علیه السلام راه میان مکه علیه السلام راه میان مکه و مدینه با درخت خرما اتصال یابد.
3– الذین یومنون بالغیب . (4)
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس اقرار به ظهور امام زمان علیه السلام کند ایمان به غیب آورده است .
4 – لعل الساعه قریب (5)
مفضل بن عمر از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که منظور وقت ظهور قائم علیه السلام است 

1- سوره قمر، آیه ۱٫
2- بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۴۷٫
3- سوره الرحمن ، آیه ۶۳٫٫
4- سوره بقره ، آیه ۱٫٫
5- سوره شورى ، آیه ۱۶٫ .
نام کتاب : مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان (عج)
مؤ لف : سید جعفر میر عظیمى
 
الر

از امام باقر(ع) آمده که حضرت فرمود:در حروف مقطعه قرآن علم بسیارى است خداى تعالى نازل فرمود: الم ذلک الکتاب… پس حضرت محمد(ص) قیام کرد تا اینکه نورش ظاهر گشت و سخنش در دل ها نشست، و آن حضرت متولد شد در هنگامى که از هزاره هفتم، صد و سه سال گذشته بود، سپس فرمود: بیان این مطلب درکتاب خداوند در حروف مقطعه است، هرگاه آن ها را بدون تکرار بشمارى، از حروف مقطعه هیچ حرفى نمی گذرد، جز این که با گذشت آن یکى از بنى هاشم قیام کند. سپس فرمود، الف یک، لام سى، میم چهل، و صاد نود است که مجموع آن ها صد و شصت و یک مى باشد.

وآغاز قیام امام حسین (ع)(الم) بود. و چون به آخر مدتش رسید، قائم فرزندان عباس درالمص قیام کند، و چون آن بگذرد، قائم ما درالر بپا خیزد. پس این را بفهم و به خاطر بسپار وازنااهل آن را کتمان کن. (۱)

1-بحارالانوار ج ۲ ۵ ص ۱۰۶ به نقل از مکیال المکارم، ج ۲ص ۴۸۴٫

 

تعداد بازدید از این مطلب: 210
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کمک کردن به روش بسیجی

تعداد بازدید از این مطلب: 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


انتقاد از سریال کلاه پهلوی

                                                             

 آیت‌الله علم الهدی با انتقاد شدید از پخش سریال کلاه پهلوی اظهار کرد: آیا برای تبیین مسائل دوره رضاخان باید بی‌عفتی و بی‌حجابی را ترویج دهید؟ متأسفانه هر دستی که در هنر هفتم فعالیت دارد به جای ترویج حجاب که نماد حضرت معصومه (س) است، ضربه بر پیکره حجاب جامعه می‌زند.
 به گزارش بولتن ، عضو مجلس خبرگان رهبری ضمن انتقاد شدید از سریال کلاه پهلوی، و اینکه هنر هفتم بدحجابی را ترویج می‌دهد، با اشاره به تصویب قانون عفاف و حجاب در سال ۸۵ گفت: برخی مسئولان تا به امروز هیچ اقدام خاصی برای اجرای این قانون نکرده‌اند.
آیت الله سیداحمد علم الهدی ظهر امروز در آغاز جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع) که در حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار شد، با اشاره به اینکه دشمن در پشت خاکریزهای خود پنهان شده و در حال سرکوب جامعه اسلامی است و باید این واقعیت را بپذیریم، اظهار کرد: اگر نتوانیم جامعه خود را بر اساس بنیان‌های دفاعی و اعتقادی پرورش دهیم، دشمن قطعا پیروز خواهد 
تعداد بازدید از این مطلب: 205
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حجاب

 با سلام

    امروزدشمنان اسلام از راههای مختلف می خواهند زشتی محرمات و معاصی و منزلت حیا و عفت را از بین ببرند. از همین رو به شیوه های مختلف در اذهان جوانان القا می كنند كه ارزش شخصیت و تمدن در لباسهای آنچنانی است. در چنین موقعیتی باید زنان و دختران مسلمان هوشیار باشند و با پوشش مناسب و شایسته خویش پاسخ دندان شكنی به این خودباختگان بدهند و دیگران را نیز به پوشش برتر تشویق نمایند. ماباید نسبت به مسائلی كه دشمن را به وحشت می اندازد حساس باشیم و بكوشیم تا آنها را تقویت كنیم و چادر یكی ازآنهاست


قرآن مجید به دین باوران دستور مى‏دهد كه چشمان خویش را بى‏پروا بر هر كس نگشایند. «به چشمانت بیاموز كه هر كس ارزش دیدن ندارد» زیرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فكر او را فراهم مى‏سازد. نگاه به نامحرم كه زمینه فساد را فراهم مى‏كند حرام شمرده شده است.انسان‏ها را مى‏توان از روى چشم‏هاى عفیف و غیرعفیف، شناخت. چشمان عفیف، ارزشمندند و چشم دریده، ادب نگاه نمى‏دارد. انسان موفق بر هر آن‏ چه مى‏رسد بى‏پروا چشم نمى‏گشاید و نگاه خویش را محدود مى‏سازد. اگر كسى عفت نگاه نداشته باشد چه بسا كه به بى‏عفتى در عرصه‏هاى دیگر دچار شود. این عفت خاص مردان نیست؛ بلكه زن هم باید عفت را رعایت كند. گر چه بیمارى چشم‏چرانى درمردان بیشتر شیوع دارد و مردان، با چشمانشان به دام مى‏افتند و زنان، با گوش‏هایشان.عفت نگاه پرهیز از نگاه‏هاى آلوده است كه نتیجه این پرهیز پاكى دل و اندیشه از واردات ناشایست است ولى عفت كلام پاك ساختن عرصه صادرات دل است. آنان كه بى‏محابا از هر چه بخواهند سخن مى‏گویند، هر واژه‏اى را بر زبان مى‏آورند و در پردازش كلمات خویش، محاسبه دقیقى ندارند، نه ارزش خویش را حرمت مى‏نهند و نه ارزش مخاطب را.

تعداد بازدید از این مطلب: 181
برچسب‌ها: حجاب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سخنان امام در مورد بسیج

 ملیت كه در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استكبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است باید همة افرادش بسیجی باشند.

ـ در این دنیا افتخارم این است كه خود بسیجیم.

ـ بسیج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند.

ـ بسیج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامی است كه پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

ـ من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیحیانم محشور گرداند.

ـ تشكیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از بركات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود كه بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.

 

ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی):

 ـ‌ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.

ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یك پیوند ناگسستنی و همیشگی است.

ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه كردید.

ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌ای كه هیچ خدشه‌ای در آن راه ندارد, محسوب می‌شوند.

ـ انكار بسیج, انكار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای كشور است.

ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, كمیت این انقلاب و این نظام واهمة حركتهای سازندة این كشور لنگ است.

ـ انكار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.

ـ تا وقتی كه این كشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.

ـ فرزندان بسیحی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای كه لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.

ـ بسیج, یعنی نیروی كارآمد كشور برای همة میدانها

ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداكاری, من در جایی سراغ ندارم.

ـ این فداكاری, من در جایی سراغ ندارم.

ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.

ـ بسیج, اختصاص به یك منطقة جغرافیایی ویك منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.

ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف كه از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.

ـ دانشجوی بسیجی دشمن كمین گرفته  را از یاد نمی‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمی‌سپرد.

ـ بسیاری از پیشرفتهای كشور مرهون تفكر بسیجی است.

ـ هریك از آحاد قشرهای مختلف جامعه كه دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.

ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف مرهون تفكر و میل بسیجی است.

ـ بسیجی یعنی علی كه تمام وجودش وقف اسلام بود.

 

                                                        

تعداد بازدید از این مطلب: 196
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود