به وبلاگ خودتون خوش آمدید

ایا وبلاگ را میپسندید؟

وبلاگ بسیج اصفهان







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 30971
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1




کد کج شدن تصاوير

سرویس چت روم ابزار پرش به بالا
با تشکر از سایت آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس برای میزبانی رایگان عکس و فایل



AvaCode.63

آمار مطالب

کل مطالب : 61
کل نظرات : 20

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 63
باردید دیروز : 8
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 83
بازدید سال : 743
بازدید کلی : 30971
فرصت

در زندگی ما فرصت هایی پیش می آید که خیلی با ارزش هستند، برخی از این فرصت ها بارها و بارها تکرار می شوند و ما می توانیم برای هر فرصت جدید یک برنامه جدید داشته باشیم اما برخی فرصت ها به ندرت تکرار می شوند پس بهتر است به اندازه کافی قدرش را بدانیم و بهترین استفاده را از آن ببریم.

 


مثل فرصت تحصیل کردن، فرصت انتخاب رشته مناسب ، فرصت انتخاب شغل مناسب، فرصت انتخاب همسر خوب ...درست است که این قبیل فرصت ها گاهی ممکن است تکرار شوند اما از ما وقت و هزینه زیادی می گیرند و باید عمری برایشان صرف کرد تا به نتیجه مطلوب رسید. 
بعضی از فرصت ها هستند که ما اصلا اسمش را فرصت نمی گذاریم چون مدام تکرار می شوند و به همین خاطر از نظر ما ارزش و جایگاهی ندارند ، مثل فرصت دوباره برای نفس کشیدن ، زندگی کردن و بندگی کردن. 
ما به زندگی کردن عادت کرده ایم اما اگر این فرصت در یک لحظه از ما گرفته شود محال است که بتوانیم جبران کنیم اینها فرصت های غیر قابل بازگشت هستند . 
بعد ما می مانیم و دنیایی کار ناتمام ، ما می مانیم و دنیایی از حساب و کتاب که باید پاسخگو باشیم و باز ما و می مانیم و یک دنیا حسرت و پشیمانی و یک راه بی بازگشت . 
یکی از این فرصت هایی که زیاد داده می شود اما تاریخ اتمامش معلوم نیست ، و ممکن است یک آن برای همیشه از دستش بدهیم نعمت بزرگ "توبه کردن "است.
نعمتی که خداوند متعال در مقابل تمام ضعف ها و کاستی های ما به ما داده است ، تا هر جا کم آوردیم ، هر جا در خطر سقوط افتادیم ، هر جا در تلاطم روزگار اسیر شدیم از این دوربرگدان استفاده کنیم و به آغوش گرم خودش پناه ببریم . 
اما عده ای این فرصت گران بها را به منزله یک راه دررو حساب می کنند راحت گناه می کنند و در توبه را باز می بینند ، حق دیگران را ضایع می کنند و باز با خیال خود با توبه خودشان را تبرئه می کنند.

اى داود ! هرگاه بنده مومن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را بیامرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبان اعمال ببرم و آن را به نیكى بدل كنم. و از این كار مرا با كى نیست كه من مهربانترین مهربانانم

اما یادمان باشد خداوند بزرگ و متعال حکیم تر از آن است که این کلک های کودکانه ما را نبیند و به حساب نیاورد ، حساب و کتاب خداوندیش دقیق دقیق است و بدا به حال ما فرصت طلبان و سوء استفاده گران. 
خداوند خطاب خاصی در قرآن برای ما فرصت طلبان دارد می فرماید : «مَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ...» (نساء/آیه17) ؛خداوند توبه کسانی را می پذیرد که از روی نادانی عمل زشتی مرتکب شده و فوری توبه کنند.  

 

گناه توبه شکستن

خداوند عز و جل به داود پیامبر - كه بر پیامبر ما و خاندانش و بر او درود باد - وحى كرد: اى داود ! هرگاه بنده مومن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را بیامرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبان اعمال ببرم و آن را به نیكى بدل كنم. و از این كار مرا با كى نیست كه من مهربانترین مهربانانم. (بحار الأنوار: 6 / 28 / 30 منتخب میزان الحكمة : 94)

سخن خداوند متعال را آویزه گوشمان کنیم  آنگاه که ما را به توبه فرا می خواند :“تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُوْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‏” ای مومنان ! همگی به سوی خدا برگردید ( و از مخالفتهائی که در برابر فرمان خدا داشته‌اید توبه کنید ) تا رستگار شوید. (نور/31)

 

تعداد بازدید از این مطلب: 267
برچسب‌ها: فرصت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


لعنت بر شیطان

 



به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.


پرسیدم: «چرا می خندی؟»


پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»


پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»


گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»


با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»


جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»


پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»


پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!»

 

تعداد بازدید از این مطلب: 149
برچسب‌ها: شیطان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راه های تقویت حافظه

همه افراد در هر سنی که قرار دارند ممکن است به دلایل گوناگون دچار فراموشی‌هایی شوند البته این موضوع در افراد سالمند بیشتر مشاهده می شود در این گزارش به معرفی راهکارهایی برای تقویت حافظه و مقابله با فراموشی اشاره می کنیم.


تقویت حافظه یکی از مواردی است که توجه به آن به خصوص برای سالمندان از اهمیت بسزایی برخوردار است تا از بروز آلزایمر جلوگیری کند. البته افراد حتی قبل از رسیدن به این دوران نیز می توانند با اقداماتی حافظه خود را تقویت کنند. در این گزارش به راه‌هایی به منظور افزایش حافظه اشاره می‌کنیم.

- گوش دادن روزانه به اخبار رادیو و تلویزیون و بازگو کردن آن در جمع دوستان

- سعی در مورد یادگیری یک چیز جدید هر روز

-مطالعه کتاب یا روزنامه

-تعریف کردن خاطرات گذشته در جمع دوستان یا خانواده

-نگاه کردن به آلبوم عکس‌های قدیمی و یادآوری نام افراد و خاطرات گذشته

-مشاعره کردن با دوستان

انجام بازی‌های فکری مثل شطرنج

نوشتن خاطرات

حل کردن جدول

مقابله با فراموش کاری

-گذاشتن اشیایی را که همیشه از آن استفاده می‌کنید مثل عینک یا کلید در یک جای مشخص

-یادداشت کردن مطالبی را که ممکن است فراموش کنید و شماره تلفن‌های اقوام و دوستان

-همراه داشتن دفتر یادداشت و یا تقویم در همه جا

-قرار دادن یک دفترچه یادداشت در کنار تلفن برای یادداشت کردن پیام‌های تلفنی

-در معرض دید قرار دادن داروهای مصرفی (دور از دسترس نوه‌ها) برای اینکه زمان مصرف دارو را فراموش نکنید.

-می‌توانید به تعداد وعده‌هایی که باید دارو بخورید شیشه‌های کوچکی تهیه کنید و داروهای هر وعده را در این شیشه‌ها بریزید.

-از درمان صحیح افسردگی اطمینان حاصل کنید. 

تعداد بازدید از این مطلب: 166
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کاریکاتورهای عید نوروز
 

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 203
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تلنگر فاطمی به سبک زندگی
 


بسیاری از ما که این روزها در  مجالس سوگواری حضرت زهرا بر مظلومیت آن حضرت گریه می کنیم و  مدعی هستیم که ایشان را الگوی خود می دانیم  اما این یک ژست دینی بیشتر نیست.
اگر بخواهیم زوایای گوناگون زندگی آن حضرت را در مقابل زندگی امروز خود مقایسه کنیم نقاط خلا و انحراف بسیاری در زندگی هایمان پیدا می شود. فاصله هایی از زندگی پر از آرامش و سراسر مهر ایشان که سر منشا بسیاری از مشکلات ما در ابعاد اقتصادی، خانوادگی ، اجتماعی و فرهنگی می باشد.
حضرت زهرا در اطعام و صدقه به فقرا دریغ نمی کردند اما درآمد های ما  برای خودمان است و می توانیم با آن یک کالای لوکس دیگر به خانه مان اضافه کنیم یا مدل گوشیمان را با آخرین مدل بازار هماهنگ کنیم!
جهاز ساده و مهریه گمشده های ازدواج های امروزی ما هستند  اما چشم و هم چشمی کماکان باید اصل اول جهیزیه های میلیونی و مهریه های به میزان سال تولد و یا از جنس شمش طلا  دخترانمان باشد!
یک داستان زیبا  و آموزنده برای ما از زندگی حضرت، داستان حجاب ایشان در مقابل یک مستمند نابینا است اما معلوم نیست این الگو کجای خیابان ها در پوشش زنان و رفتارشان با نامحرم پیداست؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 142
برچسب‌ها: ایام فاطمیه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چه چیزی جلوی اجل معلق را می گیرد؟!

                                                 

امام باقر (علیه السلام): نیکوکاری و انفاق پنهانی فقر را برطرف و عمر را افزون می کند و مانع هفتاد گونه مرگ و میر بد می شود.


از قرآن و احادیث استفاده می شود كه مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلكه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان در این انتقال رو به كمال است، یعنی از این حركت و انتقال نقص و ضرری به او نمی رسد، و چیزی از او كاسته نمی گردد، بلكه در این حركت و انتقال مرتباً تكامل و ترقی پیدا می كند.

قرآن می فرماید: «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید.

پس همانطور كه طفل در شكم مادر است و ما نمی ‌توانیم حقیقت دنیا را به او تفهیم كنیم و بدو گفت كه خورشید، ماه، ستارگان، كهكشان ها، كوه های سر به فلك كشیده، چشمه سارها و لاله ‌های رنگارنگ همه زیبا هستند، فهماندن حقیقت آخرت و بهشت و جهنم نیز برای ما انسانها میسر نیست.

تنها یك دورنمایی از آن را می‌توان تصور كرد، زیرا حقیقت آخرت، چیز شگفتی است. نه خورشیدش چون خورشید این دنیاست نه فضایش به فضای دنیا می ماند. نه غذا و آبش هیچكدام با این دنیا قابل تشبیه نیست، بلكه آنجا حیات جاویدان است.
 
همه چیز عالم اجلی دارد!
- «مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى؛ [ما] آسمانها و زمین و آنچه را كه میان آن دو است جز به حق و [تا] زمانى معین نیافریدیم ...» (احقاف/3)

در بسیاری از آیات بیان شده است که هر چه در این جهان هست اجلی دارد.

اجل یعنی مدت معین؛ و درباره ی انسان، یعنی مدت مقرر شده برای زندگی او. از این رو به مرگ اجل می گویند که بر دو قسم است:اجل معلق و مبهم.

این که در روایات فراوانی آمده است که انفاق یا صله ی رحم عمر را طولانی و بلاها را برطرف می کند بدین معناست که اجل معلق را مانع می شود

اجل مسمی و حتمی، که در نزد خدا معین است و عبارت است از پایان استعداد جسم برای بقا؛ اما اجل معلق مشروط به چیزی است که اگر آن چیز تحقق یابد، اجل در آن زمان فرا می رسد.

قرآن در این باره می فرماید: ایمان به دعوت انبیاء و عمل به برنامه های آن ها جلوی اجل معلق را می گیرد و سبب ادامه یافتن زندگی انسان تا اجل مسمی می شود. [ابراهیم/10]

آنچه که اجل معلّق را، دور می ‌کند:
1ـ ترک گناه
ـ امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید:

مردم بیش از آن که به سبب فرا رسیدن اجل (طبیعی) خود بمیرند، بر اثر گناهان خویش در می‌گذرند. [میزان الحکمه، ج1]

2ـ صدقه
ـ امـام عـلی (علیه السّلام) می ‌فـرمایند:

با صـدقه دادن، عـمـرها طـولانی می ‌شود. [همان، باب أجل]

3ـ صله‌ی ارحام
امام رضا (علیه السّلام) می ‌فرمایند:

ما برای زیاد شدن عمر، وسیله‌ای جز صله‌ی ارحام نمی ‌شناسیم. چه بسا مردی که 3 سال از عمرش باقی مانده، امّا به خاطر صله‌ی رحم، خداوند آن باقی مانده را سی سال اضافه می ‌کند. (یعنی 33سال)

و خداوند آنچه را که می‌ خواهد انجام می ‌دهد و کسی که از عمرش 33 سال باقی مانده است و به واسطه‌ی قطع رحم خداوند سی سال از عمرش بر می ‌دارد و آن را به 3 سال کاهش می ‌دهد. [اخلاق عملی، ص 544، اصول کافی، ج2، ص 150]

ـ امام باقر یا امام صادق (علیهماالسّلام) (تردید از راوی است) به میسر فرمود: گمان می‌کنم به خویشاوندان خود نیکی می‌ کنی؟

عرض کرد: آری
من در نوجوانی در بازار برای کسی کار می ‌کردم و تنها دو درهم مزد می‌ گرفتم. یک درهم را به ‌عمّه‌ام و یک ‌درهم‌ را به ‌خاله‌ام می‌ دادم.

امام (علیه السّلام) فرمود: به خدا سوگـند دو بار مرگـت نزدیک شـد، ولی به خاطر این صله‌ی رحم به تأخیر افتاد. [همان]

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: گاهی انسان گناه می کند و از اعمال نیکی چون نماز شب باز می ماند؛ آنگاه فرمودند: بدانید که کار بد در فنای انسان از کارد در گوشت سریع تر اثر می کند. [بحار،ج1،ص488]

 نتیجه گیری:
پس این که در روایات فراوانی آمده است که انفاق یا صله ی رحم عمر را طولانی و بلاها را برطرف می کند بدین معناست که اجل معلق را مانع می شود. 


تعداد بازدید از این مطلب: 242
برچسب‌ها: اجل معلق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


8 اثر پر برکت مسجد رفتن!

این ‌ها در زندگی پرهیاهوی شلوغ امروز ما، چیز کمی نیست اما این آیا همه ‌ی چیزیست که ما می خواهیم؟

ظرفیت های علمی، فرهنگی و اجتماعی مساجد، برای شکوفا شدن و به فعلیت درآمدن، نیازمند نگاهی تازه هستند. مسجد، با ویژگی های خاص خود، یک نهاد منحصر به فرد اجتماعی است که اگر به نقش آفرینی کامل خود برسد، جامعه ی ما هوای تازه ای را تجربه می ‌کند.

مسجدی که در زندگی ائمه(علیهم السلام) حضور دارد، تنها مکانی برای انجام فریضه ی نماز نیست؛ یک عنصر محوری در ارتباطات اجتماعی و حتی امور فردی محسوب می شود. اهل بیت(علیهم السلام) از نماز خواندن در مسجد نمی گویند؛ در کلام ایشان، سخن از "رفت و آمد" به مسجد است. از امام صادق (علیه السلام) روایت است: بر شما باد رفتن به مساجد؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند.[1]

بسیاری از ثمراتی هم که برای اهل مسجد برشمرده اند، حاصل آمد و شدِ پیوسته و در واقع زندگی کردن با مسجد است.

امام حسین(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل کردند که: "مَن أدمَنَ إلى المَسجِدِ أصابَ الخِصالَ الثَّمانِیَةَ: آیَةً مُحكَمَةً، أو فَریضَةً مُستَعمَلَةً، أو سُنَّةً قائمةً، أو عِلما مُستَطرَفا، أو أخا مُستَفادا، أو كَلِمَةً تَدُلُّهُ على هُدىً أو تَرُدُّهُ عن رَدىً، و تَركَ الذَّنبِ خَشیَةً أو حَیاءً."

"هر كس پیوسته به مسجد رود، به هشت چیز دست یابد: آیتى محكم، یا فریضه‌اى عمل شده، یا سنّتى جارى [از معصومان، یا دانشى تازه، یا برادرى كه به دست آورده، یا سخنى كه او را هدایت كند، یا از هلاكت برهاندش و ترک گناه یا از سر ترس یا شرم و حیا."

هر کدام از هشت میوه ‌ای که در کلام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) حاصل مسجدی بودن است، می تواند موضوع یک مطالعه ی فرهنگی - اجتماعی باشد. اما سخن ما، اشاره به این حقیقت است که مسجد، نهادی است چند بعدی با ظرفیت ‌های گوناگون فرهنگی و تربیتی.

مسجدی که در زندگی ائمه(علیهم السلام) حضور دارد، تنها مکانی برای انجام فریضه ی نماز نیست؛ یک عنصر محوری در ارتباطات اجتماعی و حتی امور فردی محسوب می شود. اهل بیت(علیهم السلام) از نماز خواندن در مسجد نمی گویند؛ در کلام ایشان، سخن از "رفت و آمد" به مسجد است. از امام صادق (علیه السلام) روایت است: بر شما باد رفتن به مساجد؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند

بهره مندی از آیات استوار الهی و برپایی فرائض و احکام خدا بر اساس سنت و سیره ‌ی اهل بیت عصمت(علیهم السلام)، جزو کارکردهای شناخته شده برای مسجد هستند اما برخی زوایای دیگر مسجد کمتر دیده شده اند.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: "یا أباذَر! إنّ اللّه َ تعالى یُعطِیكَ ما دُمتَ جالِسا فی المَسجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ دَرَجةً فی الجَنَّةِ، و تُصَلِّی علَیكَ الملائكةُ، و تُكتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ فیهِ عَشرُ حَسَناتٍ، و تُمحى عنكَ عَشرُ سَیّئاتٍ."[2] "اى ابوذر! تا زمانى كه در مسجد نشسته اى خداوند متعال به تعداد هر نفسى كه مى كشى، یك درجه در بهشت به تو مى دهد و فرشتگان بر تو درود مى فرستند و براى هر نفسى كه در مسجد مى كشى ده حسنه برایت نوشته مى شود و ده گناه از تو پاك مى گردد".

و در روایت دیگری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خوانیم: "كُلُّ جُلوسٍ فی المَسجِدِ لَغوٌ إلاّ ثلاثَةً: قِراءةُ مُصَلٍّ، أو ذِكْرُ اللّه، أو سائلٌ عن عِلمٍ"[3]

"هر نشستنى در مسجد لغو و بیهوده است، مگر نشستن سه كس:

- نماز گزارى كه [قرآن ] قرائت كند،

- كسى كه ذكر خدا بگوید،

- و كسى كه به دنبال دانشى باشد."

آن چه از این دو حدیث نورانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فهمیده می ‌شود این است که حتی "نشستن در مسجد" یعنی حضور در مسجد، در فرهنگ اهل بیت موضوعیت دارد، و این مهم است که حاضران مسجد به چه کار مشغولند. نگاه دیگری به همین روایت نبوی، به ما می گوید که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) سه کارکرد مهم مسجد را به ما گوشزد نموده اند. و اهمیت آن ها به قدری است که فرموده ‌اند هر کاری در مسجد غیر از این سه کار، لغو و بیهوده است. از میان سه کارکردی که نام بردیم، در جامعه خود، به سومی بسیار کمتر از بقیه توجه کرده ایم یعنی "جستجوی علم در مسجد". در دیدگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسجد می ‌تواند جایگاه بحث مفید علمی باشد.

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) سه کارکرد مهم مسجد را به ما گوشزد نموده اند. و اهمیت آن ها به قدری است که فرموده ‌اند هر کاری در مسجد غیر از این سه کار، لغو و بیهوده است. از میان سه کارکردی که نام بردیم، در جامعه خود، به سومی بسیار کمتر از بقیه توجه کرده ایم یعنی "جستجوی علم در مسجد". در دیدگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسجد می ‌تواند جایگاه بحث مفید علمی باشد

حلقه ‌های معرفتی و آموزشی را گاهی در بعضی مساجد فعال و پویا دیده ‌ایم؛ اما آن چه مسلم است، هنوز این مسئله به صورت روال جاری در فرهنگ اهالی مسجد نهادینه نشده است. هنوز مساجد بسیار زیادی هستند که از این ظرفیت طلایی استفاده نمی کنند و طبعاً جوانان جویای دانش و معرفت، "مسجد" را در فهرست مکان های معتبر و مشهور علم آموزی نمی بینند.

بعد دیگر انس با مسجد، به قول روایت نبوی، یافتن برادران (ایمانی) - أخا مُستَفادا- است. آن ‌هایی که تجربه کرده اند، می دانند که دوستان مسجدی، از ناب ترین و خالص ترین رفیقان دوران جوانی ‌اند. چیزی که این روزها برای نوجوانان و جوانان، نقطه ی عطف زندگی است.

نگاه تازه و به روز، احیای نقش ها و کارکردهای مسجد، نیاز امروز جامعه ی ماست. مسجد می تواند توانمندی های خود را در جذب جوانان دوباره بازیابد و این گونه خانه ی دوم ما باشد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئیل پرسید كدام مكان نزد خدا محبوب است. جبرئیل فرمود مساجد. و محبوب ترین افراد مسجد نزد خدا كسانی هستند كه زودتر از همه وارد و دیرتر از همه از مسجد خارج می شوند.[4]

 

پی نوشت:

[1] - میزان الحكمه، ج 5، ص216 

[2] - (بحار الأنوار : 77/85/3)

[3] - (بحار الأنوار : 77/86/3)

[4] - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِجَبْرَئِیلَ ع "یَا جَبْرَئِیلُ أَیُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ؟ قَالَ الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا" الكافی، ج 3 ، ص 9 48

 

تعداد بازدید از این مطلب: 186
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرمایش های شیخ كفعمى در كتاب«مصباح»

شیخ كفعمى در كتاب«مصباح» فرموده:هرگاه در تو مرضى باشد،به موضع سجده خود دست بكش،و آن را


پس از نماز واجب‏ هفت مرتبه بر آن موضع بمال و بگو:

 یَا مَنْ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْمَاءِ وَ سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی كَذَا وَ كَذَا وَ ارْزُقْنِی وَ عَافِنِی مِنْ كَذَا وَ كَذَا.

اى كه زمین را بر آب فشرد،و هوا را به ‏آسمان بست،و بهترین نامها را براى خویش برگزید،بر محمّد و خاندان

محمّد درود فرست،و با من چنین‏ وچنان كن‏ و روزى‏ ام ده،و سالمم بدار از چنین‏ وچنان

  
منبع : مصباح کفعمی ص 148 - بحارالانوار ج 83 ص 

تعداد بازدید از این مطلب: 145
برچسب‌ها: شیخ كفعمى ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شکر

                                                        

شکر واژه‌ای عربی است که در فارسی به سپاس ترجمه می‌ شود. لغت ‌شناسان عربی واژه شکر را به معنای شناخت احسان و نشر آن (لسان‌ العرب، ابن منظور، ج 7، ص 170، «شکر») و یا به تعبیر دیگر، تصور نعمت و اظهار آن معنا کرده‌اند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 461، «شکر»)

شکر خداوند به این معناست که بدانیم هر نعمتی که به ما می ‌رسد از سوی خداست و هر چیز دیگری که واسطه رسیدن نعمت‌ها به ماست نیز به اراده خداوند واسطه رسیدن نعمت شده است. حالت روحی خاصی که در اثر این معرفت حاصل می ‌شود شکر نامیده می ‌شود.

البته هر انسانی به سبب فطرت و عقل به طور طبیعی نسبت به کسی که احسانی می‌ کند حالت شکرگزاری را دارد و می‌کوشد تا به هر طریقی شده تشکر نماید.

هم عقل این مفهوم را درک می‌کند و هم فطرت آدمی این حالت را پذیراست و خود را به نوعی نسبت به احسان ‌کننده و نعمت دهنده، متواضع می ‌یابد و می ‌کوشد به هر شکلی شده تشکر کند.

 مقصود از توصیف خداوند به شکر
اما باید توجه داشت که آنچه بیان شده درباره شکر انسان از انسان یا خداست؛ اما اگر وقتی این واژه بر خدا اطلاق می‌ شود و مثلاً گفته می ‌شود که خداوند شاکر یا شکور است، مراد و مقصود از این وصف شکر درباره خداوند، چیز دیگری غیر از آنچه درباره انسان گفته‌ایم خواهد بود؛ زیرا مقصود از توصیف خداوند به شکر، انعام و احسان خداوند بر بندگان و دادن جزای عبادات آنها (مفردات، ص461-462، «شکر»؛ فرهنگ فارسی، ج2، ص2057) و یا رشد اعمال نیک آنان و اعطای پاداش مضاعف به آنها است. (لسان العرب، ج7، ص170، «شکر»)

 بسترها و عوامل شکرگزاری
شاید بتوان گفت که مهم ترین زمینه‌ ساز و عامل شکرگزاری مربوط به شناخت است؛ زیرا تا زمانی که انسان شناختی نسبت به نعمت و نعمت بودن نداشته باشد، قدردانی و تشکری نمی ‌کند.

در آیات قرآنی به نقش اساسی و مهم شناخت در تحقق حالت تشکر در انسان توجه داده شده است.

خداوند در آیات 68 تا 70 سوره واقعه به نقش شناخت نعمت در شکرگزاری انسان اشاره می‌ کند تا نشان دهد که تا چه اندازه این عنصر در تحقق حالت شکرگزاری نقش بنیادین و اساسی دارد.

انسان اگر نداند که این چیزی که در اختیار اوست نعمت است، اصلاً حالت شکرگزاری به او دست نخواهد داد؛ بلکه زمانی این حالت در او تحقق می ‌یابد که می ‌فهمد که این چیز نعمتی است که باید شکرگزار آن باشد.

خداوند در قرآن به این نکته توجه می ‌دهد که انسان ‌ها همه ابزارهای لازم برای شناخت نعمت و نعمت ‌دهنده را در اختیار دارند و می‌ توانند نعمت و نعمت ‌دهنده را بشناسند و از نعمت و نعمت ‌دهنده تشکر نمایند. (نحل، آیه 78؛ مومنون، آیه 78؛ سجده، آیه 9؛ ملک، آیه 38؛ انسان، آیات 2 و3)

خداوند در آیه 15 سوره احقاف رشد عقلانی را عامل توجه بیشتر انسان به شکرگزاری دانسته است.

 موانع شکرگزاری
موانع شکرگزاری در دو بخش اصلی یعنی شناختی و حرکتی خودنمایی می ‌کند. اگر شناخت، عامل مهمی در شکرگزاری انسان نسبت به نعمت و نعمت‌ دهنده است، همچنین فقدان شناخت، عامل بازدارنده در این عمل خواهد بود.

در حوزه حرکت و عمل نیز اگر فطرت به ‌طور طبیعی گرایش دارد که انسان شاکر نعمت و نعمت‌ دهنده باشد و در مقام شکرگزار در آید، هرگونه تغییر و تبدیل در فطرت موجب می ‌شود تا رفتاری متضاد و متناقض در پیش گیرد و به جای شکرانه نعمت و شکرگزاری نسبت به نعمت ‌دهنده، کفران نعمت و ناسپاسی و کفر نسبت نعمت را در پیش گیرد.


پس در موانع شکرگزاری باید به موانع شناخت و نیز عوامل تغییر در فطرت اشاره کرد؛ زیرا اینها به ‌طور طبیعی در تغییر شکر به کفر نقش اساسی دارد .

به عنوان نمونه یکی از مهم ‌ترین موانع شناخت این است که انسان ابزارهای شناختی خود را ناکارآمد سازد و یا سست و ضعیف نماید و دچار بیماری کند.

براساس آموزه‌ های قرآنی، گناه موجب می شود تا انسان ابزارهای شناختی حسی و غیرحسی خود را از دست دهد به گونه‌ای که بر آن زنگار بنشیند و نتواند بازتاب ‌دهنده حقایق هستی باشد، یا آنکه حتی مهر کند و درهای آن را ببندد. این‌ گونه است که حقایق را تیره می ‌بیند یا واژگونه می یابد و براساس این تغییر ماهیت و دگرگونی، حق را باطل و زشت را زیبا و هنجار و ارزش را نابهنجار و ضد ارزش می ‌یابد.

قلب که مهم ترین عامل شناختی است وقتی از سلامت خارج شود و بیمار گردد، انگیزه‌ای متضاد خواهد داشت و به سمت و سوی زشتی و گناه می ‌رود.

پس به ‌طور غیر طبیعی به جای آنکه شاکر نعمت و نعمت ‌دهنده باشد، کفران نعمت و ناسپاسی را در پیش می‌ گیرد.

در این میان نباید نقش هواهای نفسانی را به عنوان دشمن درونی، و وسوسه‌ های شیطانی را به عنوان دشمن برون نادیده گرفت؛ زیرا اینها از مهمترین عواملی هستند که انسان را به گناه می‌کشانند و عقل و فطرت سالم را تباه می‌ سازند.

هواهای نفسانی انسان را به سمت گناه می‌ کشاند و گناه نیز عقل و قلب را فاسد می‌کند و قدرت درک و شناخت را از انسان می‌ گیرد.

از این‌ رو خداوند به انسان ‌ها هشدار می ‌دهد که تقوا پیشه گیرند تا نه ‌تنها ابزارهای شناختی حفظ شود و انسان همچنان به فطرت سالم در مسیر کمال باقی بماند، بلکه با تقوا پیشگی می ‌توانند بصیرت یابند و گرایش به کمال و کمالیات در آنان تقویت شود و از بن‌بست ‌ها بیرون آیند. (بقره، آیه282؛ انفال، آیه29؛ طلاق، آیات2و3)

ابلیس، مانع بزرگ شکرگزاری
خداوند در آیات 11 و 17 سوره اعراف به انسان هشدار می ‌دهد که ابلیس، مهم ترین بازدارنده انسان از شکر به درگاه خداوند است. او اجازه نمی ‌دهد تا انسان با شکرگزاری به اشکال گوناگون، خود را در مسیر صراط مستقیم عبودیت قرار دهد و به کمال برساند.

ابلیس سعی می ‌کند تا انسان، نعمت ‌شناس و نعمت ‌دهنده شناس نباشد تا از نعمت‌های الهی به درستی بهره گیرد و به درستی حق نعمت و نعمت ‌دهنده را به ‌جا آورد و شکرگزار نعمت ‌دهنده باشد و سر تعظیم و سجده در برابر خداوند منان فرود آورد.

ابلیس همه راهکارها را برای جلوگیری از حرکت انسان در مسیر صراط مستقیم عبودیت و شکرگزاری در پیش می ‌گیرد؛ زیرا می ‌داند که معنا و مفهوم عبودیت واقعی چیزی جز شکرگزاری نیست که باطن آن کمال‌ یابی و خلافت ‌یابی انسان است. (انسان، آیه3)

از این ‌رو می‌ کوشد تا انسان، گرفتار کفر و کفران شود تا ظن و گمان خویش را در حق انسان راست کند.

شیطان می ‌گوید کاری می ‌کند تا انسان شکرگزار نباشد، چون می‌ داند که شکرگزاری انسان در اشکال مختلف به معنای حرکت در مسیر خلافت الهی است که از آن محروم شده است. پس اگر بتواند جلوی شکرگزاری انسان را بگیرد، در حقیقت جلوی خلافت انسان را گرفته و به موفقیتی که می ‌خواسته دست یافته است. به همین دلیل از همه ابزارها و از همه جهات چپ و راست و پشت و جلو حمله می‌آورد تا انسان را به کفر و کفران نعمت بکشاند. (اعراف، آیات11 و17)

به عبارت دیگر براساس تصریح ابلیس که گفته: وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ‏، می ‌توان نتیجه گرفت که عدم شکرگزاری از نعمت ها، نشانه بارزی از تسلط شیطان بر انسان و انحراف از صراط مستقیم الهی بشمار می‌رود.

تعداد بازدید از این مطلب: 221
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حضرت محمد

                                               

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من همان دعاى ابراهیم هستم كه هنگام ساختن پایه هاى كعبه گفت : «اى پروردگار ما! در میان آنان رسولى از خودشان برانگیز...».

همچنین، ایشان می فرمایند: «نخستین كسى كه روز قیامت بر خداى عزیز جبّار وارد مى شود، من هستم و كتاب او و اهل بیت من و سپس امّتم. آنگاه از آنان مى پرسم كه با كتاب خدا و اهل بیت من چه كردند.»

آن حضرت (ص) در بیان فضایل خود بر دیگر انبیای الهی می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام كه از مسافت یك ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افكند و غنائم براى ما حلال شده است.»

علاوه بر این می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام كه از مسافت یك ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افكند و غنائم براى ما حلال شده است.»

امیرمومنان علی (ع) نیز می فرمایند: «با رسول خدا صلى الله علیه و آله به وادى [مكّه] رفتم، بر هیچ سنگ و درختى نمى گذشت، مگر اینكه مى گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! و من آن را مى شنیدم.»

ایشان همچنین فرموده اند: «[خداوند] او را در زمانى برانگیخت كه مردم در وادى حیرت سرگشته بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند و هوا و هوس ها (عقاید گونه گون) آنان را فریفته و نخوت و كبر آنها را به لغزش كشانده بود.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «خداوند سبحان محمّد صلى الله علیه و آله را به حق مبعوث كرد، آنگاه كه پایان دنیا نزدیك شده و آخرت روى آورده بود و روشنایى و درخشش آن به تاریكى گراییده بود و مردم آن در سخت ترین اوضاع به سر مى بردند، بسترش زبر و ناهموار و مهارش در آستانه از هم گسیختگى و مدتش به سر رسیده، و نشانه هاى [نابودیش] نزدیك بود و مردمش در شُرُف نابودى بودند.»

منابع:

نهج البلاغه

میزان الحکمه

تفسیر درالمنثور

تعداد بازدید از این مطلب: 224
برچسب‌ها: حضرت محمد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود